درباره من
-
- با نام خدا و سلام خدمت شما؛
در آغاز باید عرض کنم که این نوشتار را با هدف آشنایی ذینفعان فعالیتهایم با مسیر و نگرش شغلی خود، نوشتهام. محیطها و موقعیتهای تجربهشده، بخش مهمی از قابلیتها و سبکهای رفتاری ما را شکل میدهند؛ به همین دلیل آشنایی افراد با سوابق و آموختههای یکدیگر، به اثربخشی روابطشان کمک میکند. بنابراین شما دوست عزیزم! اگر همکار گذشته یا جدید بندهاید؛ اگر کارفرمای من هستید؛ اگر افتخار دارم تا به عنوان مربی، مشاور یا ارزیاب با شما معاشرت کنم و اگر هرگونه رابطهی ارزشافزای دیگری بین ما متصور است؛ احتمالاً با مطالعهی این نوشتار آشنایی بیشتری با من پیدا خواهید کرد. مطمئنم که آشنایی با مسیر شغلی و نگرش من به کارم، کمک میکند تا رابطهای مؤثرتر و مفیدتر داشته باشیم.
بگذارید از انتها شروع کنم: از سال ۱۳۸۹ همهی دغدغه و زمان خود را به فعالیتهای مرتبط با ارزیابی و پرورش مدیران اختصاص دادهام. درحال حاضر، بیشتر وقتم را در مجموعهای که از سال ۱۳۹۳ درگیر شکلگیری آن بودم، میگذرانم: گروه توسعه مدیریت نشا که از خلال تجارب و همکاری این سالهایم در کنار سازمان مدیریت صنعتی، به وجود آمده است. در این چند سال، مهمترین تجارب خود را از اجرای کانونهای ارزیابی و توسعهی مدیران و برنامههای توسعهی رهبری به دست آوردهام. تمرکزم در این حوزه، انگیزهها و فلسفه خاصی دارد که به تجارب پیشینم مرتبط است. در سالهای آغازین فعالیتم به موضوعات نسبتاً متنوعی پرداختهام که مسیر تمرکز فعالیتهای اخیرم را شکل دادهاند.
زمانی که در رشتهی مهندسی برق تحصیل میکردم، بر این باور بودم که میتوان با توسعه در بخش فناوری، خصوصاً فناوری اطلاعات، اهرمی برای توسعهی کشور و سازمانهای ایرانی ایجاد کرد. اما خیلی زود، یعنی پس از ۳ سال کار فشرده در کنار تحصیل، متوجه شدم که پتانسیلهای فنی قابل توجهی در کشور وجود دارد و چالش مهمتر، منطبق کردن این انقلاب فنی با نیازهای کسبوکار و هدایت آن در مسیر مناسب است. به همین دلیل، فعالیتهای خود را به حوزههایی چون مدیریت فناوری اطلاعات و معماری سازمانی سوق دادم. در این مدت افتخار یافتم که در مرکز رشد دانشگاه صنعتی شریف، سرپرست تیمی متخصصتر و باتجربهتر از خودم باشم؛ و از رهآورد آن تلاش، اولین معماری شهر الکترونیکی و نخستین معماری حاکمیت استانی در کشور، میسر شد. برپایهی همین تجارب ملی بود که موفق شدم چارچوب خود در حوزهی معماری سازمانی را با عنوان «چارچوب معماری تکاملی» یا InAF، ابداع کنم.
کار کردن در حوزهی معماری سازمانی در ادامه تأثیر زیادی بر مسیر شغلی و شیوهی فعالیت من برجای گذاشت. به عنوان یکی از آثار، دریافتم که سوار کردن فناوری اطلاعات بر سیاستها و ساختارهای نامناسب اجتماعی و تشکیلاتی (چه در سطح خُرد بنگاهها و چه در سطح کلان کشور) نمیتواند مسایل زیربنایی را حل کند و حتی در بسیار از موارد، به بیماریهای سازمانی و فرهنگی دامن میزند. لذا مطالعات و فعالیتهایم را در حوزهی سیاستگذاری افزایش دادم و ضمن تحصیل MBA، از همنشینی اساتید بزرگواری در حوزههای علوم اجتماعی و اقتصاد، بهرهمند شدم. طی این مدت، تلاش کردم تا از معماری، به عنوان یک رویکرد مدلسازی و حل مسأله در سیستمهای نرم (اجتماعی و اقتصادی) استفاده کنم و در نتیجهی این تلاش، چندین تجربهی متفاوت در تکوین سیاستهای کلی کشور (در مجمع تشخیص مصلحت نظام)، پدید آمد.
در همان ایام به همراه تعدادی از دوستان و اساتید محترم دانشگاه، نخستین شرکت خصوصی کشور با مالکیت دانشگاهی را تأسیس کردیم. در آن مجموعه تلاش کردیم از تجارب پیشینمان در حوزهی فناوری اطلاعات و مدیریت، برای کمک به شکلگیری کسبوکارهای دانشبنیان در کنار دانشگاه صنعتی خواجهنصیرالدین طوسی، استفاده کنیم. «خردافزاران» از یک مدل کسبوکار منحصربفرد استفاده کرد و موفق شد در همان سالهای ابتدای فعالیت، ۴ گروه اصلی و ۷ گروه فرعی را متشکل از اساتید دانشگاههای تهران و شرکتهای دانشبنیان، سازماندهی و بیش از ۵۰ طرح ملی و سازمانی را تعریف کند. فکر میکنم تجربهی ارتباط با طیف وسیعی از موضوعات و متخصصین در آن مدت، نتایج مثبتی در زندگی حرفهای من داشته است. به عنوان نمونه،دید کلگرا، سرعت یادگیری، انعطافپذیری، توان هدایت چندین طرح و به طور کلی چابکی در تعریف و به نتیجه رساندن کارها را در همان دوران یاد گرفتم. اما از همه مهمتر، تمرکز سالهای اخیرم در موضوعات مرتبط با ارزیابی و توسعهی مدیران را مرهون همان تجارب متنوع و گاهی غیرمتمرکز میدانم؛ چرا که این آموخته را برایم به ارمغان آورده است:
«هرچقدر هم سیستمهای فنی و مدیریتی کارآمدی را فراهم کنیم، مدیرانی که تناسب یا آمادگی کافی ندارند، به راحتی آنها را کنار میگذارند یا کماثر میکنند. بالعکس، یک مدیر شایسته به بهترین نحو ممکن برنامهها و راهکارهای مزبور را ایجاد میکند و یا متخصصین درون و برونسازمانی را در راستای ایجاد آنها، مورد حمایت قرار میدهد.»
در آخر باید اذعان کنم که همهی تجارب و آموختههایم را به برکت همکاری با دوستان متخصصی بهدست آوردهام که فروتنی آنها در همکاری، به من اجازهی ابراز وجود و خلاقیت و تجربهی مستمر داده است. اگر راهنمایی اساتیدم، اعتماد کارفرمایانم و حمایت خانوادهام نبود، بسیاری از آنها میسر نمیشد.
۰ دیدگاه